دسته‌بندی نشده

مسئولیت کیفری هوش مصنوعی

با توجه به رشد صنعتی جوامع و پیشرفت فناوری، بشر هر روز به اختراعات جدیدی دست پیدا می‌کند و در مقام استفاده از آنها بر می‌‌آید. در سایه پیشرفت فناوری و پیدایش مفاهیم جدید هوش مصنوعی، دانش رباتیک نیز وارد مرحله جدیدی از حیات خویش شده است. به گونه ای که امروزه امیدواری بشر برای تحقق آرزوی دیرینه ساخت انسان مصنوعی افزایش یافته است. ضرورت اتخاذ قواعد و ضمانت اجراهایی که بتواند استفاده از این ابزار آلات فنی را در بستری امن تضمین نماید، از لوازم ورود در این مرحله است. تکنولوژی می‌‌تواند به امری ترسناک بدل شود. خصوصاً این که امر جدید و قدرتمندی است که هنوز ابهامات بسیاری در مورد آن در ذهنمان داریم.

باید این واقعیت را بپذیریم که تکنولوژی های مستقلی که ظرفیت آسیب رساندن به ما را دارند، اکنون در نزدیکی ما هستند. از هواپیماهای بدون سرنشین نظامی‌‌تا ربات‌هایی که برای اجرای قانون، اقدام به کشتن مظنونین می‌‌کنند. اما زمانی که یک ربات اشتباه می‌کند، مقصر کیست؟ اگر به کسی حمله شود، بره دیده انتظار دارد فرد مهاجم، به این جرم متهم و بر اساس آن مجازات شود. ربات‌ها مثل ما می‌توانند مرتکب جرم شوند، پس اگر یک ربات مرتکب قتل یک انسان شود، واضح است که عنصر مادی جرم وجود دارد، اما نیت و قصد مجرمانه را چگونه اثبات کنیم؟ یعنی سوءنیت خاص را چگونه احراز کنیم؟ در واقع باید به این مسئله پاسخ دهیم که تا چه حد این اقدام برای اثبات قصد جرم کافی بوده است. حتی اگر همه مسائل قانونی حل شود باز هم مسئله مجازات باقی می‌ماند؛ چگونه یک ربات مجرم را مجازات کنیم؟ سی سال حبس برای رباتی که پیر نمی‌شود؟ عزیزی ندارد که دلتنگش شود چه تاثیری دارد؟

در ادامه به بررسی برخی از چالش‌ها و موانع پذیرش مسئولیت کیفری و تطبیق مبانی سزادهی هوش مصنوعی خواهیم پرداخت.

۱: چالش ها و موانع پذیرش مسئولیت کیفری رباتهای دارای هوش مصنوعی

پذیرش مسئولیت کیفری برای هوش مصنوعی علاوه بر مزایایی که دارد چالش‌هایی را هم به وجود می‌‌آورد. زمانی که یک مقرره حقوقی در نظام حقوقی کشورها در معرض پذیرش قرار گیرد، نیازمند بررسی و مطالعه جامع و دقیق همه جوانب آن می‌‌باشد و صرف پذیرش یک قاعده حقوقی، مانند مسئولیت کیفری سیستم‌های دارای هوش مصنوعی یا اشخاص الکترونیکی نباید جنبه رفع تکلیف داشته باشد. بلکه حقوقدانان باید بیش از پیش به مطالعه نحوه اجرای بهتر قواعد در قانون بپردازند و ابهامات و نکات مجهول آن را مورد بررسی و مداقه قرار دهند.

به طور مثال، یکی از چالش‌های پیش رو این است که قبول مسئولیت کیفری برای یک سیستم دارای هوش مصنوعی، مستلزم اعمال مجازات است، اما چه مجازاتی باید اعمال شود؟ آیا تمام مجازات‌هایی که برای اشخاص حقیقی و اشخاص حقوقی در قانون مشخص شده است، برای هوش مصنوعی هم قابل اعمال است؟ آیا تمام جرایم را می‌شود به آن منتسب کرد؟ آیا ممکن است یک سیستم دارای هوش مصنوعی ثابت یا بدون جسم مرتکب قتل عمدی شود؟ مجازات جزای نقدی چطور اجرا میشود در حالی که هوش مصنوعی دارایی ندارد؟ و این که اگر هوش مصنوعی را از لحاظ کیفری برای جرایم ارتکابی مسئول بدانیم یا برایش بیمه در نظر بگیریم تا از آن دیه و خسارات جبران شود، آیا باعث سوء استفاده انسانها نمی‌شود؟

۲: عدم امکان نیل به اهداف مجازات

نظریه‌هایی که پیرامون مسئولیت کیفری ربات‌های دارای هوش مصنوعی مطرح می‌‌شوند، زمینه ساز در نظر گرفتن پاسخ کیفری در برابر آنها هستند. . مسئولیت کیفری رباتها صرفاً یک بحث نظری نیست، بلکه آثار عملی به همراه دارد. مسئله مهم در این زمینه در نظر گرفتن هدفی است که بتواند مجازات رباتها را توجیه کند. در همین راستا این مسئله را باید در نظر گرفت که آیا مجازات ربات‌ها همان نتایجی را به همراه خواهد داشت که مجازات انسانها دارد؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا لازم است هدف مجازات را بررسی کنیم.

 

2-1: بازدارندگی به عنوان هدف مجازات

مجازات در مجرم و افراد دیگر جامعه، ایجاد هراس می‌کند و عامل ارعاب، نقش بازدارندگی دارد. اصولا بشر به حیات، آزادی، مال، حیثیت و آبروی خود علاقه دارد و سلب احتمالی هر یک از این موارد، نگران کننده و بیم آور بوده و خود وسیله ای برای بازداشتن شخص از تعدی و تجاوز به حقوق دیگران و جامعه است. حال سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا رویکرد بازدارندگی نسبت به سیستم‌های دارای هوش مصنوعی قابل اعمال است یا خیر؟

ارعاب به دلیل رنجی است که در صورت تکرار جرم به فرد تحمیل شود. از آنجا که ربات‌ها نمی‌‌توانند متحمل درد و رنج شوند، هدف بازدارندگی برای سیستم های دارای هوش مصنوعی بی اثر به نظر می‌‌رسد. اما برای انسان‌هایی مانند کاربران یا برنامه نویسان یا سازندگان که در ارتکاب جرم با سیستم هوش مصنوعی همدست هستند، رویکرد بازدارندگی مؤثر واقع می‌شود.

2-2: سزادهی بعنوان هدف مجازات

یکی دیگر از اهداف مجازات، عدالت استحقاقی است که به معنای استحقاق بزهکار به تحمل کیفر و به عبارتی دیگر به معنای سزاواری مجرم به تحمل مجازات ناشی از جرم است. بدین گونه می‌‌توان آن را به سزاواری عادلانه نیز تعییر کرد. پس در این رویکرد، اعمال مجازات یک سزادهی عادلانه است و بدین معنا است که عدالت وقتی محقق می‌شود که بزهکار به سزای عمل ارتکابی خود برسد و این سزا در واقع، کیفر استحقاقی اوست. کیفرهای استحقاقی به این موضوع اشاره دارند که بزهکار را فقط به این دلیل باید مجازات کرد، زیرا که مستحق تنبیه و مجازات است و این استحقاق و سزاواری تنها مبنای مجازات است. در این رویکرد، مجازات با جرم تناسب دارد و شخصیت بزهکار و شرایط اوضاع و احوال جرم تأثیری بر مجازات ندارد. به این صورت که هر چقدر بزهکار، جرم شدیدتری مرتکب شده باشد، باید مجازات شدیدتری هم او اعمال شود و هر چقدر جرم خفیف تری مرتکب شده باشد، مجازات سبک تری بر او اعمال شود.

سزادهی در واقع با تحمیل درد و رنج ناشی از اعمال مجازات، مجرم را تنبیه می‌‌کنند. به طور مثال اگر فردی مطابق قانون ایران شرب خمر کند، به هشتاد ضربه شلاق محکوم خواهد شد. اگر فردی پای دیگری را قطع کند، پای او هم قطع خواهد شد، که این ها به معنی تحمیل درد و رنجی است که به بزه دیده وارد کرده و خود او هم به وسیله این مجازات تنبیه خواهد شد. اما سیستم دارای هوش مصنوعی یک ماشین است که فاقد هرگونه احساسات است و قادر به تحمل درد و رنج نیست، چراکه داشتن احساسات و تحمل درد و رنج مختص انسانها است. بنابراین در صورت پذیرش مسئولیت کیفری برای سیستم های دارای هوش مصنوعی با چالش عدم تحقق اهداف مجازات‌ها روبرو خواهیم شد. بدین صورت که ما مجازات‌هایی داریم که قابلیت اعمال بر هوش مصنوعی را ندارند و اعمال آنها بر هوش مصنوعی فاقد هرگونه تأثیر است و اعمال یا عدم اعمال آنها به حال هوش مصنوعی تفاوتی ندارد.

 

3: مجازات های غیر قابل اجرا

3-1: مجازات‌های بدنی

در نظام حقوقی کشور ما مجازات‌های بدنی محدود به سه نوع مجازات سالب حیات، قطع عضو و شلاق می‌‌باشد. سلب حیات شدید ترین مجازاتی است که برای شدید ترین جرایم اعمال میشود. این مجازات برای اشخاص حقیقی و اشخاص حقوقی کاربرد دارد. برای اشخاص حقیقی این مجازات در قالب قصاص یا اعدام است و برای اشخاص حقوقی در قالب انحلال شخص حقوقی است. مجازات‌های قطع عضو و تازیانه دیگر مجازات‌های بدنی هستند که صرفاً  قابل اعمال بر اشخاص حقیقی هستند. اشخاص حقوقی ماهیت اعتباری دارند و دارای فیزیک نیستند، لذا امکان اعمال چنین مجازات هایی بر ایشان وجود ندارد. سوال اصلی این است که آیا این مجازات‌ها قابلیت اعمال بر هوش مصنوعی و ربات‌ها را دارند؟ همان طور که ذکر شد، کیفرهای بدنی مانند تازیانه و قطع عضو بر اشخاص حقوقی به دلیل ماهیت اعتباری آنها قابل اعمال نیست. رباتها برخلاف اشخاص حقوقی دارای فیزیک و جسم هستند؛ با این وجود پاسخ ما به سوال مطرح شده منفی است زیرا رباتها، ماشین‌هایی هستند که احساس درد را نمی‌توانند تجربه کنند، بنابراین کیفرهای بدنی برای آنها هیچ بازدارندگی نمی‌‌تواند ایجاد کند. در نهایت باید گفت با اعمال چنین مجازات‌هایی، هیچگاه فلسفه مجازاتها رعایت و اهداف مجازاتها محقق نمی‌شود.

 

3-2: مجازات‌های سلب کننده و محدود کننده آزادی

یکی دیگر از موارد سالب یا محدود کننده آزادی افراد، مجازات‌ها هستند. آزادی رفت و آمد و به تبع آن اقامت محکوم علیه، به دو صورت ممکن است از او سلب شود: اجرای مجازات سالب آزادی و یا مجازات‌های محدود کننده آزادی. مجازات سالب آزادی به معنای محرومیت از آزادی و عبارت از ممنوعیت از پرداختن به حرفه، ممنوعیت از سکونت در محل اقامت خود، دوری از خانواده و ممنوعیت از رفت و آمد است. مجازات محدود کننده آزادی به این معنی است که آزادی جابجایی محکوم علیه محدود میشود اما، او امکان ادامه زندگی عادی را از نظر خانوادگی شغلی از دست نمی‌دهد. این نوع مجازات هم برای اشخاص حقیقی و هم برای اشخاص حقوقی اعمال می‌شود. برای اشخاص حقیقی مجازات حبس به عنوان مجازات سالب آزادی و مجازات‌های جایگزین حبس مانند دوره مراقبت کاربرد دارد. برای اشخاص حقوقی مجازات‌های ممنوعیت از یک یا چند فعالیت شغلی یا اجتماعی، ممنوعیت از دعوت عمومی‌‌برای افزایش سرمایه در شرکت‌های سهامی‌‌عام و ممنوعیت از اصدار برخی از اسناد تجاری به عنوان مجازات‌های محدود کننده آزادی اعمال می‌شود. اما مجازات سالب آزادی یا حبس برای اشخاص حقوقی به همان دلیل ماهیت اعتباری آنها قابل اعمال نیست.

آیا مجازات‌های سالب آزادی یا محدود کننده آزادی برای ربات‌های دارای هوش مصنوعی اعمال دارند؟ ممکن است این گونه به نظر برسد که این مجازات‌ها برای ماشین های هوشمند مناسب نمی‌‌باشند، زیرا آنها احساس درد، رنج یا ترس را تجربه نمی‌‌کنند. اما می‌توان گفت، شاید مجازات‌های سالب و محدود کننده آزادی از جهت هدف بازدارندگی و سزادهی ممکن است برای ربات‌های هوشمند مناسب نباشند اما، از جهت هدف بازپروری که دارند، یعنی براساس اقدامات تأمینی و تربیتی، می‌توانند مجازات‌های مناسبی در این زمینه برای هوش مصنوعی باشند.

کلام آخر

ربات‌ها بر خلاف انسان‌ها نمی‌‌توانند درد، ترس و رنج را تجربه کنند. اما هدف، کیفردهی، سزادهی، انتقام و طرد مجرم از جامعه نباید باشد و کیفر آخرین راه حل است. در نهایت اقدامات تأمینی و تربیتی برای هوش مصنوعی به عنوان کیفر در نظر گرفته شد تا هم حالت خطرناک آنها خنثی شود و هم به جامعه برگردند، زیرا هدف بازپروری با چنین اقداماتی برای رباتها محقق می‌شود. در نهایت اگر هدف بازپروری با این کیفرها محقق نشود، به ناچار سراغ هدف ناتوان سازی و مجازات سلب حیات می‌رویم. این مجازات برای اشخاص حقیقی و حقوقی هم اعمال می‌شود. فلذا با شرحی که داده شد، پی بردیم که تعیین مجازات برای هوش مصنوعی و رباتهای دارای هوش مصنوعی و البته، درنظر گرفتن اهداف و سیاست‌های مجازات‌ها درمورد آنها شایان توجه بسیار است و باید از این فناوری‌ها به گونه ای استفاده شود که کمترین خطر و ریسک را برای استفاده کننده داشته باشد و استفاده کننده منجر به ارتکاب جرم نیز نشود. پس لازم است به هنگام تجهیز سامانه‌ها و طراحی الگوریتم‌های هوش مصنوعی، با شخص متخصص در این زمینه مشورت صورت گیرد. در ‌این راستا گروه حقوقی دادگام که متشکل از اعضای هیأت علمی‌‌دانشگاه و وکلای پایه یک دادگستری است، از جمله استارت آپ‌هایی است که با نگاه به نیازهای روز جامعه که سرعت و دقت را طلب می‌کند، خدمات اینترنتی حقوقی را با تلفیق هوش مصنوعی و با استفاده از الگوریتم های آن، از جمله قراردادهای هوشمند، دادخواست‌های آماده و سفارشی، شکوائیه‌ها و همچنین امکان مشاوره آنلاین و تلفنی را برای عموم مردم در دسترس قرارداده است و به شما عزیزان در حوزه ارائه خدمات حقوقی کمک می‌کند.

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا