دسته‌بندی نشده

اجازه ولی قهری در نکاح دختر

قانون مدنی در ماده 1043 بیان می‌دارد: “نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است و هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند اجازه او ساقط و در این صورت دختر می‌تواند با معرفی کامل مردی که می خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آن‌ها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید.”

همان طور که در ماده فوق بیان شد دختر باکره برای انعقاد عقد نکاح نیازمند اجازه پدر یا جد پدری خود است. در ادبیات حقوقی لفظی وجود دارد به نام”ولی قهری” که هم برای پدر استعمال می شود و هم برای جد پدری. باید دانست ولایت پدر و جد پدری در عرض یکدیگر هستند و هیچ کدام از نظر قانونی بر دیگری ارجحیت و اولویت ندارند، هرچند که در عرف به اشتباه چنین پنداشته می‌شود در صورت وجود و دسترسی به پدر، اذن خود پدر برای ازدواج دختر باکره لازم است و جد پدری نمی‌تواند این اذن را در صورت حضور و دسترسی به پدر صادر کند. نکته مهم که در خصوص اجازه ولی باید در نظر گرفت این است که اجازه ولی همیشه به تنهایی کافی نیست و در شرایطی باید اجازه ولی ضمیمه اجازه دادگاه شود. به موجب ماده 1041 قانون مدنی در موقعیتی که دختر زیر 13 بخواهد ازدواج کند، علاوه بر اجازه ولی و رعایت مصلحت او که باید توسط ولی در نظر گرفته شود اجازه دادگاه نیز لازم است و در صورتی که در عقد ازدواج دختر زیر 13 سال، از این دستور قانونگذار تخطی شود، مطابق با ماده 50 حمایت از خانواده با مردی که دختر را صرفاً با اجازه ولی به عقد ازدواج خود درآورده است برخورد می‌شود. سوالی که پیش می‌آید این است که در صورت عدم اخذ اذن دادگاه در ازدواج دختر زیر 13 سال تکلیف ولی او که سبب اضافه شدن اجازه ولی به این عقد نکاح شده است چه می‌شود؟ آیا او نیز به این دلیل که اذن ولی را بدون اذن دادگاه ضمیمه عقد نکاح کرده مسئولیت کیفری پیدا می‌کند؟ در این خصوص دو دیدگاه مختلف وجود دارد که تفاسیر متفاوت از تبصره ماده 50 حمایت از خانواده منشاء این اختلاف شده است. تبصره ماده 50 حمایت از خانواده بیان می‌دارد”هرگاه ولی قهری، مادر، سرپرست قانونی یا مسئول نگهداری و مراقبت و تربیت زوجه در ارتکاب جرم موضوع این ماده تاثیر مستقیم داشته باشند به حبس تعزیری درجه شش محکوم می‌شوند. این حکم در مورد عاقد نیز مقرر است.”حال مصداق تاثیر مستقیم اجازه ولی چیست؟ آیا صرف صدور اجازه ولی بدون اجازه دادگاه تاثیر مستقیم بشمار می‌رود؟ اگر پاسخ مثبت باشد ولی نیز طبق همین تبصره مجازات خواهد شد، اما اگر تفسیر و دیدگاه دیگری داشته باشیم و بگوییم و صرف صدور اذن در ازدواج نشان دهنده تاثیر اجازه ولی در ازدواج نیست بلکه هنگامی این اجازه ولی دارای تاثیر محسوب می‌شود که خود ولی عملی انجام دهد که این ازدواج شکل بگیرد برای مثال ولی دختر را مجبور به ازدواج نماید اگر این طور باشد ولی ذیل تبصره ماه 50 حمایت از خانواده مجازات می‌شود، اما در صورتی که برای مثال ولی اختیار چندانی در امر زندگی نداشته و کسی او را مجبور کرده باشد که رکن اجازه ولی را ضمیمه عقد نکاح کند آنگاه طبق تفسیر دوم ولی معاون جرم محسوب می‌شود و مجازات او ذیل عنوان معاونت در جرم بررسی می‌شود. باید گفت به نظر می‌رسد در این خصوص تفسیر دوم صحیح‌تر باشد در هر حال باید دانست که هرکدام از این تفاسیر پذیرفته شود خللی به صحت عقد نکاح وارد نمی‌آورد و تنها برای ولی که رکن اجازه ولی را صادر کرده و برای مردی که دختر را به عقد ازدواج خود درآورده است ضمانت اجرایی یاد شده بار می‌شود.

سوال دیگری که در این زمینه مطرح می‌شود، این است که اگر ولی قهری دختر باکره‌ای فوت کند و پیش از فوت برای خود وصی منصوب کرده باشد، آیا اذن وصی منصوب نیز برای ازدواج این دختر باکره لازم است؟

در پاسخ باید گفت از آنجایی که اصل بر عدم ولایت است و اجازه ولی برای ازدواج دختر باکره استثناء محسوب می شود، نمی توان از این استثناء تفسیر موسع ارائه داد و آن را به وصی نیز تعمیم داد.با توجه به این نکته باید متذکر شد زمانی که نیازمندی به اذن در ازدواج را به وصی نتوان تعمیم داد به طریق اولی قابلیت تعمیم به قیم را نیز ندارد.ابهامی که پیش می‌آید این است که اگر ولی زنده، منتهی محجور شده باشد و برای او قیمی منصوب گردد آیا دختر برای ازدواج نیازمند اذن قیم پدر است؟ در پاسخ باید گفت اگر ولی به هر دلیلی محجور گشته و برای او قیمی نصب شده باشد از آنجایی که ولی محجور است پس نیاز به اجازه ولی برای ازدواج ساقط می‌شود و قیم ولی نمی‌تواند از این حق که تنها مختص شخص ولی می‌باشد استفاده کند و ازدواج دختر را مستلزم اذن خود نماید. از همه عبارات فوق می‌توان نتیجه گرفت اگر دختر باکره‌ای ولی خود را از دست بدهد و یا ولی به هر نحوی مهجور گردد، آن دختر برای ازدواج نیاز به اذن شخص دیگری ندارد و شرط اجازه ولی ساقط می‌شود. حال اگر ولی قهری زنده اما دسترسی به آن غیر ممکن بود چه باید کرد؟ آیا باید منتظر ماند تا زمانی که دسترسی به ولی ممکن شود و اجازه ولی توسط خود ولی صادر شود یا نیازی به صبر کردن و اخذ اجازه ولی نیست؟ پاسخ این پرسش با مراجعه به ماده 1044 قانون مدنی روشن می‌شود. ماده 1044 بیان می‌دارد”در صورتی که پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشند و استیذان از آن‌ها نیز عادتاً غیرممکن بوده و دختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد، وی می‌تواند اقدام به ازدواج نماید.” لذا اگر دختر نیاز به ازدواج پیدا کرد می‌تواند بدون اجازه ولی قهری ازدواج نماید منتهی طبق تبصره همین ماده که بیان می‌دارد “ثبت این ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق در دادگاه مدنی خاص می‌باشد.”دختر باید باید به دادگاه خانواده مراجعه کرده و عدم حضور ولی و همچنین نیاز خود به ازدواج را به اثبات برساند. در این صورت دادگاه اذن ازدواج را صادر و وی می‌تواند با ارائه این اذن به دفترخانه مراجعه و نسبت به انعقاد و ثبت ازدواج اقدام نماید.

پرسش بعدی که درصدد پاسخ‌گویی به آن هستیم این است که منظور ازباکره بودن چیست و در چه صورت صفت باکره و همچنین به تبع آن لزوم اخذ اجازه ولی قهری نیز از بین می‌رود؟ برای پاسخ به این سوال باید به فقه مراجع کرد. در فقه صفت باکره برای دختری استعمال می‌شود که بکارت او از راه مواقعه از بین نرفته باشد. از این تعریف چنین می‌توان نتیجه گرفت که اگر دختری بکارت خود را در اثر حوادث ورزشی و یا عمل جراحی و مواردی از این قبیل از دست بدهد، همچنان در حکم باکره است و برای ازدواج اجازه ولی را لازم دارد، اما اگر بکارت دختر، از طریق مواقعه چه شرعی و چه غیر شرعی از دست رود دیگر این دختر نیازمند اجازه ولی برای ازدواج نمی‌باشد.

آیا ضرورت اجازه ولی تنها در ازدواج دائم وجود دارد یا اینکه ضرورت وجود اجازه ولی شامل ازدواج موقت نیز می‌شود؟

قبل از پاسخ به این سوال خوب است توضیح کوتاهی در خصوص ازدواج دائم و تفاوت آن با ازدواج موقت داده شود. ازدواج دائم به عقد نکاحی گفته می‌شود که مادام‌العمر است و از بین نمی‌رود، مگر با طلاق و یا وجود عیوبی که سبب فسخ نکاح می‌شود. در این نوع نکاح بین زوج و زوجه رابطه توارث وجود دارد و زوج مکلف به پرداخت نفقه به زوجه می‌باشد. نکته آخر در خصوص ازدواج دائم که خوب است در نظر گرفته شود این است که نکاح دائم بدون تعیین مهریه نیز صحیح است.

اما منظور از ازدواج موقت چیست؟

ازدواج موقت به عقد ازدواجی گفته می‌شود که بین زن و مرد برای مدت زمان مشخصی محرمیت ایجاد می‌شود. لذا تعیین مدت برای ازدواج موقت الزامی است و در صورتی که برای ازدواج موقت مدتی تعیین نشده باشد این ازدواج باطل محسوب می‌شود، پس ازدواج موقت از طریق انقضاء مدت، بذل مدت توسط زوج و یا عیوبی که سبب فسخ نکاح می‌شود باطل و از بین می‌رود. لازم به ذکر است که در ازدواج موقت بین زوج و زوجه رابطه توارث وجود ندارد و زوج مکلف به پرداخت نفقه به زوجه نمی‌باشد. در آخر باید گفت اگر برای ازدواج موقت مهریه تعیین نشود، این ازدواج باطل است. حال که به طور اجمالی با ازدواج دائم و ازدواج موقت آشنا شدیم به پرسش مطرح شده پاسخ می‌دهیم و آن پرسش این است که اجازه ولی برای ازدواج دختر باکره در کدام نوع از ازدواج لازم است؟ در پاسخ باید گفت لزوم اخذ اجازه ولی مختص به نوع خاصی از نکاح نیست و به طور کلی برای ازدواج دختر باکره اعم از ازدواج دائم و یا موقت اجازه ولی لازم است.

حال اگر دختر باکره‌ای بدون اجازه ولی ازدواج نماید وضعیت ازدواج او چگونه است؟ این ازدواج صحیح است یا باطل و یا غیر نافذ؟

در پاسخ باید گفت این ازدواج غیرنافذ تلقی شده. در این حالت اگر اجازه ولی ضمیمه آن بشود ازدواج صحیح  و اگر اجازه ولی صادر نشود، عقد ازدواج باطل می‌گردد.

آیا امکان دارد دختر باکره‌ای بدون اجازه ولی ازدواج کند؟

برای پاسخ به این سوال فرض زیر را در نظر بگیرد. دختری قصد انعقاد عقد نکاح را با پسری دارد که شرایط لازم برای ازدواج را دارا است، اما ولی دختر بدون وجود و ارائه دلیل موجهی با این ازدواج مخالفت می‌کند و حاضر نیست رکن اجازه ولی را ضمیمه عقد ازدواج نماید در اینجا تکلیف چیست؟ آیا دختر می‌تواند صرف اینکه پدر بدون دلیل موجه حاضر به این ازدواج نیست بدون اجازه ولی به نکاح شخص مورد نظر در بیاید؟ نظر قانونگذار چیست؟ در این فرض قانونگذار ابتدا اذعان می‌دارد که در صورت وقوع این اتفاق ولایت پدر ساقط و نیاز به اجازه ولی نمی‌باشد اما دختر باید مرحله دیگری را طی کند که بتواند عقد ازدواج صحیحی را منعقد کند و آن مرحله چیزی جز مراجعه به دادگاه مدنی نیست. در این مرحله دختر، شخصی را که قصد ازدواج با او را دارد به طور کامل معرفی کرده و شرایط نکاح و مقدار مهر تعیین شده را نیز به اطلاع دادگاه می‌رساند. دادگاه پس از بررسی خواسته دختر در صورتی که آن را موجه تشخیص دهد اذن در نکاح را صادر کرده و دختر با ارائه آن به دفترخانه می‌تواند عقد نکاح صحیحی را بدون نیاز به اجازه ولی منعقد نماید.

کلام آخر

طبق قانون مدنی ایران اجازه ولی برای ازدواج دختر باکره لازم است؛ باید دانست در صورتی که اجازه ولی ضمیمه عقد نکاح چه دائم و چه موقت نشده باشد، عقد ازدواج را باطل نمی‌کند بلکه آن را غیرنافذ کرده و نفوذ آن را منوط به اذن ولی می‌گرداند. البته باید توجه کرد که قانونگذار به طور خاص موقعیت‌هایی را در نظر گرفته که عقد ازدواج حتی بدون اذن ولی نیز صحیح باشد. تیم حقوقی دادگام با حضور مشاورین مجرب متشکل از اساتید هیئت علمی دانشگاه و همچنین وکلای پایه یک دادگستری در کنار شما است تا به ابهامات و سوالات شما در این خصوص پاسخ دهد و راهنمای شما در این مسیر باشد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا